به گزارش مشرق، «عباس حاجی نجاری» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
حضرت آیتالله خامنهای در ابتدای درس خارج فقه روز سه شنبه ۲۷ آذر ماه با بیان حدیثی از پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) درباره «اثرات و تبعات اخروی ریاست»، به شرح این حدیث و لزوم پرهیز انسان از تلاش برای دستیابی به «ریاست» مگر در مواقع تکلیف پرداختند.
در حدیث آمده است که پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: هیچکس نیست که بر ۱۰ نفر یا بیشتر، ریاست و امارت داشته باشد مگر اینکه او را روز قیامت در حالی میآورند که دستش به گردنش بسته است؛ پس اگر چنانچه آدم درستکاری بود و تقصیری متوجه او نبود، او را رها میکنند و اگر چنانچه بدکار و گناهکار بود، غل و زنجیرش افزایش پیدا میکند.»
امالی طوسی، مجلس دهم، ص. ۲۴۶
رهبر معظم انقلاب در تبیین این حدیث نبوی یادآور شدند: اگر ماها عقل داشته باشیم، باید دنبال ریاست ندویم؛ واقعاً اینجوری است. باید دنبال ریاست نرویم؛ ریاست این تبعات را دارد. بعضی میدوند دنبال ریاست، نمیفهمند که نفْس این آمریت و ریاست، این خطرات را دارد که روز قیامت وقتی او را بیاورند، مغلولاً (دستبسته) میآورند؛ این چیز خیلی مهمی است. مغلولاً میآورند او را در پای محاسبه الهی. ایشان سپس با بیان حال کسانی که برای ریاست میدوند، افزودند: دنبال کرسیهای ریاست [بودن]-چه ریاست اجرائی، چه ریاست تقنینی؛ میبینید برای نمایندگی مجلس بعضی خودشان را میکشند، اگر چنانچه راه پیدا نکنند به هر دلیلی یا مثلاً فرض کنید صلاحیتش را تأیید نکنند یا رأی نیاورد و غیره، خودش را به آب و آتش و در و دیوار میزند که چرا نشد- عقل نیست، تدبیر نیست. ملاحظه کردید؟ اگر چنانچه این ریاست، مایه یک چنین دغدغهای است، خب انسان رها کند؛ مگر اینکه واقعاً متوجّه انسان بشود و واجب باشد برای انسان؛ آن [جا]بله [لازم است].
بیشتر بخوانید:
تلاش یک مدیر دولتی برای کسب سود صدها میلیاردی از واردات سیگار
چتر کدام جریان سیاسی بر روی سر مفسدان اقتصادی است؟
ماجرای حاجی واشنگتن های مسئول!+فیلم
برخی برای "ریاست" خود را می کُشند+فیلم
مقام معظم رهبری با بیان خاطرهای از انتخابات دوران دوره دوّم ریاست جمهوری در سال ۱۳۶۴ با اشاره به اینکه دوره اول ریاست جمهوری در سال ۱۳۶۰ به ایشان تحمیل شد و دور دوم مصمم بودند که نامزد نشوند، اما در عین حال امام فرمودند: بر تو واجب عینی و تعیینی است -هر دو را گفتند- گفتند: هم واجب عینی است، هم واجب تعیینی است؛ خب بنده هم برخلاف میل خودم قبول کردم و رفتم. رهبر انقلاب آنگاه یادآور شدند درست این است که اگر چنانچه تکلیفی وجود ندارد، واجب بر انسان نیست، انسان نرود به سراغش و دنبال نکند آن را. بله، اگر چنانچه ناچار شد، ناگزیر شد، به گردن انسان گذاشته شد، آنجا «خُذها بِقُوَّه»؛ (بخشی از آیه ۱۴۵ سوره اعراف؛ «.. آن را به جد و جهد بگیر ...»، بایستی با قوّت انسان دنبال بکند.
واکنش حضرت آیتالله خامنهای در جریان انتخاب به عنوان رهبری در نشست خبرگان در سال ۱۳۶۸ نیز بر همین اساس بود. ایشان درابتدا با انتخاب نمایندگان مجلس خبرگان مخالفت کرده وبا اعلام موضعی که ناشی از تواضع ایشان است میفرمایند «اولاً باید خون گریست بر جامعه اسلامی که حتی احتمال کسی مثل بنده در آن مطرح شود... من حقیقتاً لایق این مقام نیستم». اما خبرگان قبول نکردند. ایشان چند سال بعد (۲۳ آذر ۱۳۷۳) در دیدار اقشار مختلف مردم درباره اکراه از پذیرش رهبری نظام و چرایی مخالفتشان چنین میگویند: من مخالفت جدی کردم. نه اینکه میخواستم تعارف کنم؛ نه. او خودش میداند که در آن لحظات در دل من چه میگذشت. رفتم آنجا ایستادم و گفتم «آقایان! صبر کنید، اجازه بدهید».
اینها هم ضبط شده، موجود است، هم تصویرش هست، هم صدایش هست. شروع کردم به استدلال کردن که «مرا برای این مقام انتخاب نکنید». گفتم «نکنید»؛ هرچه اصرار کردم، قبول نکردند. هرچه من استدلال کردم، آقایان، مجتهدین و فضلایی که آنجا بودند، جواب دادند. من قاطع بودم که قبول نکنم ولی بعد دیدم چارهای نیست. چرا چارهای نیست؟ زیرا بهگفته افرادی که من به آنها اطمینان دارم، این «واجب» در من «متعین» شده است، یعنی اگر من این بار را برندارم، این بار بر زمین خواهد ماند. اینجا بود که گفتم قبول میکنم. چرا؟ چون دیدم بار بر زمین میماند. برای اینکه بار بر زمین نماند، آن را برداشتم. اگر کس دیگری آنجا بود، یا من میشناختم که ممکن بود این بار را بردارد و دیگران هم او را قبول میکردند، یقیناً من قبول نمیکردم.»
تفاوت نظام اسلامی با دیگر نظامهای حاکم بر جهان صرفاً در اصول ومبانی فکری نیست، بلکه تحقق آرمانها واهداف نظام نیز مستلزم وجود مسئولان ومدیران باورمند به این اصول و آرمانهاست. به دیگر سخن تشکیل جامعه تراز اسلام به شایستگی و جامعالشرایط بودن مدیران و کارگزاران آن جامعه وابسته است. در سازمانها نیز موفقیت سازمان در رسیدن به اهداف و مأموریتهای سازمانی منوط به مدیرانی کاردان و لایق میباشد. بنابراین انتخاب کارگزاران و مدیران اصلح سزاوار توجه و بررسی فراوان است و باید معیارهایی برای سنجش افراد و انتخاب ایشان در نظر گرفته شود. در جهان بینی اسلامی هدف صرفاً تولید بیشتر نیست بلکه هدف نهایی تعالی انسان و رسیدن او به جایگاه خلیفه خدا روی زمین میباشد. این تفاوت در جهان بینی از تمایزات مدیریت اسلامی با مدیریت غربی میباشد که هر یک از این دو دیدگاه معیارهای سنجش خاص خود را دارند.
فارغ از مهارتهای تخصصی و روابط انسانی که در کلیه نظامهای فکری برای مدیران ضروری است، خصوصیات و معیارهای مکتبی، مدیران در نظام اسلامی را از سایر نظامها متمایز میکند. وجود تقوای شخصی و تقوای سیاسی در مدیر باعث میشود که او برای رسیدن به پست ومقام به آب و آتش نزند و آنگاه که برحسب تکلیف مسئولیتی را پذیرفت، همه استعدادها و تجارب و تمام هم و تلاش خویش را برای اصلاح امور در جامعه به کار گیرد و از هر فکر و تصمیم و کاری که بر ضرر جامعه اسلامی تمام بشود، پرهیز نماید.
امید به پاداش الهی و بیمناک از عذاب او بودن باعث میشود که مدیر در انجام صحیح وظایف تلاش کند و در صورتی که از عذاب الهی بیمناک باشد، به انجام کارهای خلاف و نادرست که موجب نارضایتی خدای سبحان میشود، اقدام نکند. نجومی بگیری که در سالهای اخیر تصویری بسیار منفی از مدیران عالیرتبه در کشور ایجاد کرد، ناشی از ضعف در این معیار ودیگر معیارهای یک مدیر در تراز اسلام است.
داستان تلخ سوء استفاده نزدیکان از جایگاه مدیران و مسئولان که تصویری منفی از دولت در اذهان ایجاد کرده است، از مصادیقی است که نه تنها بر اساس معیارهای دینی که در دیگر نظامها نیز ناپسند و آفت نظام مدیریتی است. امیرالمؤمنین (ع) در نامه ۵۳ خطاب به مالک اشتر فرمودهاند: «همانا زمامدار را نزدیکان و خویشاوندانی است که به مال دگران چشم دارند و به آن درازدستی میکنند و در معامله کم انصافند پس وسایل تجاوزشان را از میان بردار تا رشته فسادشان بریده شود و درازدستیشان کوتاه گردد. به هیچیک از اطرافیان و خاصان و نزدیکان خود، زمینی به رسم تیول وا مگذار و نباید که کسی از تو پاره زمینی طمع کند تا به همسایگان در سهم آب یا در عملی که بین او با همسایگان مشترک است، آنان را به بیگاری گیرد و به آنان زیان رساند و بار خویش بر دوش دیگران گذارد پس با این کارها، سود گوارا برای آنان باشد و سرزنش و گناه آن کار در این جهان و آن جهان گریبانگیر تو گردد».
باور مسئولان ومدیران به این هشدار پیامبر گرامی اسلام وعمل به آن در عین تقویت کارآمدی نظام اسلامی، روند رقابتهای سیاسی در انتخاباتها را نیز اصلاح، امکان شایسته گزینی را نیز برای مردم ایجاد، کشور را نیز از بسیاری آسیبها و چالشهای درونی مصون داشته وبیگانگان را نیز از نفوذ واثر گذاری برنظام اسلامی مأیوس میکند.